محسن پاک آئین:
موضوع پایان دادن به ظلم و ستم و ایجاد صلح عادلانه در پایان تاریخ از مسایل اساسى اندیشمندان جهان بوده و ادیان گوناگون، وقوع حتمى و قطعى آن را خبر داده اند. بر اساس تعالیم انبیا و نویدهاى کتب آسمانى، چشم انداز آینده جهان و سرنوشت بشر روشن است. تمام ادیان و آئین های بزرگ جهان، اعم از یهودیت، مسیحیت، واسلام ، از مصلحى که در پایان جهان ظهور خواهد کرد و شالوده حکومت واحد جهانى را، بر اساس عدالت و آزادى بنیان خواهد نهاد خبر داده اند. در جهان امروز، مسیحیت به سه شاخه کاملاً جدا ومخالف یکدیگر یعنی کلیسای کاتولیک ، ارتدکس وپروتستان تقسیم شده است. کشورهای جنوب اروپا و آمریکای لاتین عمدتاً کاتولیک،کشورهای شمال اروپا وایالات متحدة آمریکا پروتستان وپیروان کلیسای ارتدکس در اروپای شرقی هستند. این سه کلیسا دراعتقادات دینی ومراسم عبادی کاملاً از یکدیگر جدا هستند ومانند سه دین مختلف عمل می کنند . اما دریک قرن گذشته یک جریان انحرافی تحت نام “مسیحیان توراتی” یا “یهودیان انجیلی” در بین پروتستان ها رشد کرده که مورد تائید اکثر مسیحیان نیز نمی باشند. این جریان نوظهور اعتقاد دارد قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح درجهان هیچ معنائی ندارد ومسیحیان برای تسریع درظهور مسیح باید مقدمات جنگ بزرگی به نام” آرماگدون ” را فراهم نمایند. آنان می گویند لشکرى از دشمنان مسیح(ع) که بدنه اصلى آن از میلیونها نظامى تشکیل یافته، از عراق حرکت مىکند و پس از گذشتن از رود فرات – که در آن زمان به خشکى گراییده است – به سوى خاورمیانه رهسپار مىشود . اما نیروهاى مؤمن به مسیح (ع) راه این لشگر را سد کرده و در منطقه ای به نام “آرماگدون” آن ها را شکست خواهند داد و مسیح (ع) براى بار دوم از جایگاه بلند خود بر زمین فرود مىآید و صلح جهانى را برقرار مىکند. آنان برای تحقق این امر جنگ،خشونت و ویرانی را ضروری و مباح شمرده ، در تبلیغات خود از مسیحیان و بخصوص سربازان می خواهند که با نثار جان خود ،زمینه ظهور حضرت مسیح(ع) را فراهم کنند .این سربازان اگر در این راه کشته شوند “شهید”محسوب شده و در زمره حواریون مسیح(ع) تلقی می شوند. براساس این اعتقاد بود که دولت آمریکا در اوج جنگ سرد موشک های هسته ای قاره پیمای خود را «شمشیرهای جنگ مقدس» نامید و متمایل به استفاده بر علیه عراق درسال ۱۹۹۱ برای فراهم کردن مقدمه جنگ آرماگدون بود.” . رونالد ریگان هم بعد از آن که به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد گفت: ” من از خدا می خواهم به من توفیق دهد که کلید شلیک موشک هسته ای را فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود.این افراد براین باورند که چون بعد از این جنگ و ویرانی، صلح دائمی بر قرار خواهد شد، پس هر فرد مسیحی باید کمک کند تا شرایط ظهور فراهم گردد.بر این اساس یکی ازاین شرایط از دیدگاه مسیحیت صهیونیستی افزایش جنگ و خشونت در جهان است.این مبلغان با آوردن آیه هائی از انجیل نظیر”از جنگها و شایعات جنگها خواهید شنید ؛ ملتى علیه ملتى بر خواهد خاست، و مملکتى علیه مملکت دیگرقیام خواهد کرد.”[۱] سعی در تقویت ایدئولوژیکی تفکر جنگ طلبانه خود را دارند. وقوع جنگ درافغانستان ، عراق ، شکنجه اسرا در زندان های ابوغریب و گسترش آن در سطح جهان در این بستر قابل تحلیل هستند . طرفداران این نظریه مردم را متقاعد می سازند که به جای « صلح» باید در پی « جنگ» باشند. این تفکر صرفاً یک بحث تئوریک نیست بلکه بعد عملیاتی دارد و در سیاست خارجی، تبلیغات فرهنگی، زمینه های سیاسی و امنیتی غرب به عنوان یک پشتوانه عملیاتی عمل می کند. اهمیت موضوع از این روست که این اعتقاد از نظریه ای حمایت می کند که بنابر آن، تا قبل از پایان تاریخ، آینده ای هولناک و تاریک در پیش روی بشرخواهد بود. در حالی که می توان به جای چنین تفکری، با خوش گمانی به دیگران آغاز کرد و از ابتدا مانع بروز درگیری و خشونت شد. طبیعی است وقتی ادعای جنگ به میان آمد و بدان جامه عمل نیز پوشانده شود؛ خواه ناخواه نوبت به درگیری تمدن ها هم می رسد و دیگر سخن از همکاری و تعامل ملل جهان برای حفظ همه تمدن ها و اجتناب از جنگ بی مورد خواهد بود.نگاه به پایان تاریخ از سوی مسیحیان افراطی، اصل را بر دشمنی و توطئه نهاده و این چیزی است که منادیان و مدافعان جدی دموکراسی و رهبران واقعی ادیان آن را به شدت رد می کنند. چرا که نظریه برخورد تمدن ها با دستی تهی از دین و ایدئولوژی و تمدنی رو به زوال، آینده ای مبهم و جهانی پر از جنگ و خشونت را وعده می دهد. اما نگاه به پایان تاریخ از دیدگاه اسلامی، با وجود آرمان صلح طلبی و عدالت خواهی، آینده ای امیدبخش را به انسان ها نوید می دهد. در نگرش اسلامی که مبتنی بر آموزه های شیعی است ،در پایان تاریخ،یک منجی که نام او مهدی(س) و از فرزندان حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام است ظهور کرده و صلح عادلانه را برپا می سازد.این تفکر که به”اندیشه مهدویت” موسوم است یک اندیشه الهی، پویا و صلح جو است.در این تفکر، انتظار ظهور منجی، عامل حرکت ، قیام و مبارزه برای ایجاد یک نظام صالح و مخالف جنگ است.در این نظام، منتظران مصلح خود باید صالح باشند و در جهت استقرار یک نظم جهانی مبتنی بر عدل و صلح و کرامت انسان حرکت نمایند. در تفکر مهدویت نیز پایان تاریخ وجود دارد اما این تفکر با اندیشه پایان تاریخ از نگاه “مسیحیان افراطی” تفاوت دارد. پایان تاریخ از نگاه اسلام، به معنای خاتمه ظلم و استکبار در جهان و آغاز نظامی جدید مبتنی برعدل و نماد صلح عادلانه است. در راه رسیدن به این مدینه فاضله که در آن میزان عدل است،جنگ طلبی، سلطه طلبی وجنگ قدرت ، معنا ندارد . آنچه مهم است ادای تکلیف و تلاش در جهت زمینه سازی دولت حق است . موعود مورد نظر “مسیحیان افراطی” بر اساس انگیزه های سیاسی و با هدف توجیه سلطه نومحافظه کاران پیشین آمریکا، بر جهان ساخته شده و مبتنی بر تحریف آموزه های ادیان الهی است و لذا مروج جنگ است.در حالی که در تشیع ، موعود، یک موجود حاضر و تاثیر گذار است.منتظران حضور منجی را حس می کنند و هر روز انتظار رویت وی را دارند.در واقع رسالت اسلام، جهانی و گفتمان مهدویت نیز استقرار صلح وعدالت در سطح جهان است و چنین بینشی با قطب بندی و خط کشی تبعیض آمیز میان انسان ها هیچ سازگاری ندارد. ایده مهدویت برای آینده تاریخ ، خیر، برکت، نور، هدایت، صلح و هم زیستی را نوید داده، بر بطلان تبعیض در هر چهره ای تأکید دارد و این تفاوت عمده ای میان دو نظریة مهدویت و جنگ تمدن هاست.دراندیشه مهدویت ، انتظار فرج و خوش بینی نسبت به آینده جهان،یک عامل سازنده ، تعهدآور, نیروزا و انقلاب آفرین است, به گونهای که میتواند نوعی عبادت و حقپرستی شمرده شود.در این تفکر،انتظار با فضیلتترین عبادات است[۲] و انسان را برای حاکمیت ارزشها یعنی صلح و دوستی و محو ضدّ ارزشها یعنی جنگ و کینه توزی تشویق میکند. اعتقاد به ظهور مصلح که نامش مهدی(عج) و از اولاد پیامبر اسلام(ص) است، مورد اتفاق همه فرقههای اسلامی است. کتاب عون المعبود (شرح کتاب سنن ابی داوود) مینویسد:« بدان که در طول اعصار، مشهور بین همه اهل اسلام، این است که حتماً در آخرالزمان مردی از اهل بیت (ع) ظهور میکند که دین را یاری و عدل را آشکار میکند… نامش مهدی است، و عیسی بعد از مهدی یا هم زمان با مهدی، نزول و او را در کشتن دجال یاری، و در نماز با او اقتدا میکند.احادیث مربوط به مهدی (عج) را عدهای از بزرگان اهل سنت نیز آوردهاند، از آن جمله ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، حاکم، طبرانی، ابویعلی..بیشترین مباحث مهدویت از نظر اهل سنت براساس منابع سنت و اقوال محققین آنها است. ” عن النبی صلیالله علیه و آله، انه قال: لاتذهب الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی ” دنیا بهپایان نمیرسد مگر آنکه مردی از اهل بیت من که اسمش اسم من است مالک جهان عرب شود. ظهور مهدی موعود حلقهای از حلقههای مبارزة اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود. مهدی موعود (ع) مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است.هر مبارزة حقگرایانهای, حلقهای از حلقههای مبارزة جهانی و هر پیروزی، جلوهای از پیروزی آن انقلاب بزرگ است. در تشیع ، موعود یک موجود حاضر و تاثیر گذار است.منتظران حضور منجی را حس می کنند و هر روز انتظار رویت وی را دارند. نقش اعتقاد به حضور امام زمان(ع) در پیروزى انقلاب اسلامى ایران،دردوران دفاع مقدس و در تمام عرصه های انقلاب جدى ، بوده است. متفکران غرب براین امر اذعان داشته اند. برخی از افراد حاضر در کنفرانس تل آویو، در تحلیل انقلاب اسلامى، به «نگاه سرخ» شیعیان، یعنى عاشورا و «نگاه سبز»شان یعنى انتظار اشاره داشته و جمله مشهورى دارند که: “ایرانی ها به اسم امام حسینعلیه السلام قیام مىکنند و به اسم امام زمانعلیه السلام قیامشان را حفظ مىکنند.” یعنى حضور امامعلیه السلام براى شیعیان در بطن سیاست و فقه ، یک حضور زنده و عینى است. اینجانب معتقدم: ۱- اعتقاد به مهدویت و وجود یک منجی موعود با ویژگیهایی که شیعه به آن اعتقاد دارد در عرصه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باید از جایگاه وِیژه ای برخوردار باشد. کشوری که به اندیشه مهدویت معتقد بوده و در انتظار یک نظام مبتنی بر عدل و صلح می باشد نمی تواند نظم ظالمانه فعلی در عرصه بین الملل را بپذیرد.این کشور می بایست نظام مبتنی بر بی عدالتی را به چالش کشیده و بر ضرورت استقرار یک نظام عادلانه بین المللی در جهان اصرار ورزد. لذا در عرصه فعال سازی دیپلماسی فرهنگی،استفاده از تریبون های بین المللی برای افشای نقاط منفی نظم فعلی در جهان ومعرفی نظم مبتنی بر عدالت و اخلاق باید در دستورکار قرار گرفته و با استفاده از ظرفیت های سازمان ملل متحد،سازمان کنفرانس اسلامی،جنبش عدم تعهد و نهادهای مشابه در جهت ایجاد نظام جدید در عرصه بین الملل فعالیت نماید. در عرصه تنظیم روابط دوجانبه نیز دیپلماسی مبتنی بر مهدویت باید معیارهای خاصی برای برقراری مناسبات با دیگر کشورها داشته باشد. بر این اساس تقویت روابط با کشورهائی که در اندیشه سلطه نبوده و طالب صلح و دوستی باشند اولویت خواهد داشت. ۲- اعمال یک دیپلماسی فرهنگی مبتنی بر آموزه های مهدوی، در ارتباط با موضوع جهانی شدن یا جهانشمولی نیز ضروری بنظر می رسد. در حال حاضرتئوری های نویسندگانی از قبیل هانتینگتون ،مشوق جنگ و منازعه میان فرهنگ ها و تمدن های جهان به ویژه تمدن های اسلامی و آسیائی است. اجتناب از وقوع جنگ بین تمدن ها، نیازمند اشاعه تفکر مهدویت اسلامی است چراکه مهدویت با تکیه بر مکتب غنی و کامل اسلام و با آرمان صلح طلبی و عدالت خواهی، آینده ای امیدبخش را به انسان ها نوید می دهد.اشاعه این فرهنگ بخصوص در آسیا نقش مهمی در تحکیم روابط فرهنگی ایران با این قاره داشته و قطعا مناسبات سیاسی فیمابین را هم تقویت خواهد نمود. ۳- جهان اسلام نیز باید برای مقابله با ترفند غرب،استراتژی دفاع از مهدویت را طراحی کند و شیعیان جهان باید نقش اصلی را در این روند ایفا نمایند. ابعاد تفکر انحرافی مسیحیان افراطی و انگیزه های سیاسی آنها باید افشا شده و در اولویت برنامه های فرهنگی،تبلیغی جهان اسلام قرارگیرد. باید در همایش های بین المللی ، تفکرمبتنی بر “ایجاد جنگ و نا امنی درجهان، به عنوان مقدمه ظهور منجی”، نقد و افشاگری شود. حضور حضرت عیسی بن مریم(ع) در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) و همکاری با ایشان در انقلاب جهانی مهدوی، در متن احادیث اسلامی به صراحت و به طور روشن و واضح بیان شده است و من در این ارتباط اعتقاد دارم که متفکرین ادیان ابراهیمی از جمله اسلام و مسیحیت، با انجام گفتگوی مستمر با یکدیگر ، باید نگاه صلحجویانه خود در مورد آینده جهان را مطرح و با خطرات اشاعه تفکر “مسیحیان افراطی” برای صلح جهانی مشترکا مقابله کنند . با توجه به تبلیغات منفی افراطیون غرب بر علیه ایران و در عین حال وجود افراد منصف در اردوگاه مسیحیان ،در جهت فعال سازی دیپلماسی فرهنگی، تلاش برای افشای ترفندهای سیاسی آمریکا بر علیه ایران و اسلام می تواند در دستورکار سیاست خارجی ایران قرار گیرد. بدیهی است که هیچیک از ادیان الهی،کشتار،خشونت و جنگ که منجر به قتل میلیونها انسان می شود را مقدمه ظهور منجی ندانسته و برعکس،علت ظهور منجی را برقراری صلح وآرامش و عدل در جهان عنوان نموده اند. ۴- با توجه به اختلاف اکثر نحله های فکری مسیحیت با نگرش مسیحیان صهیونیسم به پایان جهان و ظهور منجی،مناسب است با انجام گفتگوی مستمر با رهبران کاتولیک،ارتدکس و حتی پروتستان ، نگاه صلحجویانه اسلام در مورد مهدویت برای آنان بازگو شده و خطرات اشاعه تفکر مسیحیان صهیونیسم برای صلح جهانی و حتی پیروان مسیح برای آنان تشریح گردد. امروز کاتولیک ها معتقدند برداشت سیاسى بعضى از حکام و رهبران غربى از جهان، بر گرفته از آموزه های تورات است .در واقع آنها به دنبال خلق دو جبهه معارض در عالم مسیحیت و ایجاد اختلاف بین مسیحیان هستند. کتاب صهیونیسم مسیحی نوشته دکتر استفان سایزر، در سال ۲۰۰۴ برای اولین بار در انگلستان منتشر و تا ۲۰۰۶ به چاپ سوم رسید. استفان سایزر که خود از کشیشان دانشگاهی آمریکا بوده و یک کاتولیک متعصب بهشمار میآید در این کتاب،تفکر صهیمونیست های مسیحی و برداشت آنان از حادثه آرماگدون را نقد کرده است. حتى پروتستانها هم با بینش توراتى و منحرف شده انجیل مخالفت مىکنند .آن ها معتقدند مطالب عهد جدید از سوی مسیحیان صهیونیسم به گونهاى قرائت می شود که نتیجه به سود یهودیتباشد. یعنى به جاى اینکه انجیل مفسر تورات باشد، تورات را به عنوان مفسرانجیل تلقی کرده اند.این قبیل مسیحیان معتقدند قرائت انجیلى مسیحیان صهیونیسم ، توطئهاى در جهت تحریف انجیل و گمراه نمودن مسیحیان و قبل از هر چیز یک اعلام جنگ علیه خودمسیحیت است. با توجه به این مراتب،امروزه جهان اسلام که مشترکات زیادی با مسیحیت در مورد تفسیر غلط مسیحیان صهیونیسم در مورد پایان تاریخ دارد، می بایست گفتگوهای خود را با مسیحیان جهت یافتن راهکار برای مقابله با این جریان انحرافی دنبال نماید. ه- تقویت انسجام اسلامی یکی دیگر از راهکارهای موضوع دفاع از مهدویت می تواند باشد. مسئله مهدویت اختصاص به جامعه شیعیان ندارد، بلکه به عنوان یک موضوع اسلامی در نزد اهل سنت نیزمعتبر و مورد احترام است.بر این اساس،دفاع از اصالت مهدویت وظیفه همه مسلمانان است و این امر می تواند نقش مهمی در جهت تقویت انسجام اسلامی ایفا نماید. در شرایطی که جهان غرب،تحریف و تضعیف مبانی اعتقادی اسلام را دنبال می کند و تمام توان تبلیغاتی خود از قبیل رسانه،فیلم،ماهواره،بازی های رایانه ای و قلم و بیان را در این مسیر بکار گرفته است ضرورت دارد کشورها و علمای اسلامی نیز به دفاع یکپارچه از اعتقادات اسلامی بخصوص اندیشه مهدویت بپردازند. امروز ضرورت ایجاد انسجام اسلامی برای مقابله با این وضعیت بیش از هر زمان دیگر احساس می گردد. لذا ضرورت دارد جهان اسلام بخصوص اهل تقریب،و بویژه شیعیان در جهت تبدیل اندیشه مهدویت به عاملی برای وحدت و همگرایی فعالیت نمایند
|
منتخب سردبیر